پیشینه تحقیق بهزیستی روان شناختی
پیشینه تحقیق بهزیستی روان شناختیتحقیق بهزیستی روان شناختیبهزیستی روان شناختیمبانی نظری بهزیستی روان شناختیمبانی بهزیستی روان شناختیبهزیستیروان شناختی-------
پیشینه تحقیق بهزیستی روان شناختی
فرمت فایل دانلودی: .zipفرمت فایل اصلی: word
تعداد صفحات: 18
حجم فایل: 46
قیمت: 42127 تومان
بخشی از متن:
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 18
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
قسمتی از متن:
بهزیستی روان شناختی
کیفیتزندگی مطلوب، همواره آرزوی بشر بوده و هست. در ابتدا رفاه و طول عمر بیشتر، معنی کیفیت زندگی بهتر را داشت (همکوس، 1982). اما امروزه کیفیت زندگی در نقطه مقابل کمیت، قرار گرفته و با توجه به ابعاد گسترده سلامتی، تعریف می شود و منظور از آن سال هایی از عمر است که همراه با رضایت، شادمانی و لذت بخشی باشد (سلیگمن، 1998) کیفیت زندگی مفهومی پویا و وسیعتر از سلامتی است بر طبق مدل سلامتی، کیفیت زندگی مطلوب باید چند بعد فیزیکی،عاطفی-روانی، اجتماعی، معنوی و شغلی را در بر گیرد. امروزه با پیدایش و گسترش روان شناسی سلامت[1] و روان شناسی مثبت[2]، نگرش درباره اختلالات، از چارچوب پزشکی و مدل تک عاملی خارج شده و محققان معتقدند که بهتر است شکل گیری وگسترش اختلال های روانی را به حساب سبک های زندگی معیوبو کیفیت نازل زندگی افراد گذاشت و در درمان باید به دنبال اصلاح و تغییر در کیفیت زندگی وگسترش توانمندی ها و ایجاد رضایت از زندگی و بهزیستی در افراد و جوامع بود (سلیگمن،2000).
بر همین اساس روان شناسان مثبت گرا با یک رویکرد کل نگر در مقابل رویکرد تشخیصی آماری انجمن روان پزشکی آمریکا، یک نظام طبقه بندی جدید به نام نیرومندی های منش[3] را در شش حیطه،جهت شناسی و طبقه بندی توانمندی هایی که در خلاف بیماری عمل می کنند، مشخصکرده اند و بر اساس آن رویکرد های مداخلهای متعددی را بنا نهادهاند (انجلا وهمکاران،2004) و معتقدند که به جای تأکید صرف بر آسیبشناسی، باید به دنبال فهم کامل گستره تجارب انسان از کمبود، رنج، بیماری تا شکوفایی، بهزیستی و شادمانی باشیم زیرا روان شناسی تنها تمرکز بر بیماری ها و درمان هم متمرکز بر ضعف ها نمی باشد (سلیگمن، 2000).
از لحاظ تاریخی فلاسفه در تئوری های اخلاق به خصوص رویکردهای لذت گرایانه[4] اپیکوری[5]، به طور گسترده به مفهوم شادمانی و بهزیستی پرداخته اند. اما برای اولین باردر سال 1980 داینر[6] اصطلاح بهزیستی روان شناختی و ساختار های مرتبط باآن را به صورت روشمند در حوزه روان شناسی بررسی کرد و آن را جایگزین و مترادف شادمانی قرار داد (داینر، 2002؛ به نقل از قاسمی و همکاران، 1390). داینر مطابق با دیدگاه سیکزنت میهالی، در تعریف بهزیستی به تئوری فعالیت اشاره دارد و آن را همانند کارکردی از شخصیت و نگرش های کلی نسبت به محیط وشرایط می داند.
بهزیستی روان شناختی دارای دو جزء شناختی و عاطفی است. بعد شناختی بهزیستی، یعنی ارزیابی شناختی افراد از میزان رضایت زندگی[7] و بعد عاطفی یعنی برخورداری از حداکثر عاطفه مثبت[8]و حداقل عاطفیمنفی مؤلفه های شناختی و عاطفی بهزیستی، به همدیگر وابسته و میزان این همبستگی از 10/0 تا 80/0 در نوسان است (لارسون و همکاران، 2008؛ به نقل از قاسمی و همکاران، 1390).